Divas Unlimited Inc

Atlanta's Elite Fashion and Entertainment Consultants

ادب و تعارف در ایران

نظام ادب تعارف و مفهوم وجه در فرهنگ ایرانی




❤ : ادب و تعارف در ایران


فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران كیانیان كه از سیستان پارس برخاسته بودند نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است: كه ما را ز دین بهی ننگ نیست به گیتی، به از دین هوشنگ نیست همه راه داد است و آیین مهر نظر كردن اندر شمار سپهر آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نكرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه هایی را كه انبار كرده اند و خشكبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شكست تاریكی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید كه بدون آن حیات نخواهد بود را بدهد، زیرا كه به زعم آنان در این شب، تاریكی و سیاهی در اوج خود است. این نگرش لزومآ نادرست نیست، اما از آنجا که از راه تحقیق و تفحص بدست نیامده، اغلب معرف «قضاوت ارزشی» و «بینش فردی» است تا تحلیل و تبیین واقعیت ها. در نتیجه برای تبیین هر پدیده ای ناگزیر باید «زنجیره علل» را بررسی و تحلیل نمود.


ادب و تعارف در ایران

همچنین در هر دو فرهنگ مرسوم نیست که کودکان با یکدیگر دست بدهند. برای مثال به واژگانی مثل خدا قوت، یاالله، ماشاالله و انشاالله در زبان بریتانیایی معادل ندارند.


ادب و تعارف در ایران
اطراف بینه سکوهای بلندی دیده می شد که در آنجا رخت می کندند. برنامه «صبح روشن» كاري از گروه معارف ، فرهنگ و جامعه، به سردبير تهيه كنندگي محمدحسن جلالي و گويندگي رضا هدايت فر ، روزهاي ادب و تعارف در ایران تا دوشنبه از ساعت 9 تا 10 پخش مي شود. در حمامهای عمومی خزینه دار که امروزه در ایران کمتر وجود دارد سنن و ی را از قدیم رعایت می کردند که بعضاً جنبه ضرب المثل پیدا کرده است. با توجه مثال تطبیقی «میزبان و رفتار» می توان تمایزات الگوهای تعارف در فرهنگ بریتانیایی و ایرانی به صورت زیر تفکیک نمود: 1 تعارف در ایران گسترده تر، پیچیده تر و فراگیرتر از بریتانیا است. می دانيم که در اروپا نيز تعزيه های مسيحی وجود دارد. آنها استدلال می کنند که تعارف در سراسر جهان دارای الگوهای ثابت و یکسانی است. برای ایرانی چنین رفتاری کاملاً خشک و بی روح و بسیار بی ادبانه و اغلب غیر قابل تحمل است. سپس تزئینات دیگری از قبیل آئینه های بزرگ قاب دار، منگله ها و دستمال های ابریشمی رنگی و زری را در دو سوی نخل می بندند و بر تارک آن جقه های فلزی از جنس فولاد و برنج و همرنگ آنها پرهای طاووس یا میوه انار می گذارند و نخل را مکانی زیبا و خوشبو می کنند. بدون وجود الگوهای آداب معاشرت، عملآ نظم اجتماعی دچار اختلال خواهد شد. میزبان رفتند داخل و حال نوبت میهمان است. با این حال مضمون اشعار درباره حال و هوای زیارت کنندگان و اشتیاق زیارت و همچنین توصیف حرم مطهر امام حسین ع و ائمه معصوم ع است نخل گردانی از جمله آئین های ویژه ایام عاشوراست که در بسیاری از نقاط کشور برپا می شود و در بعضی نقاط هم تفاوت هایی میان شیوه برگزاری این آئین با نقاط دیگر وجود دارد.

سخنرانی زورن فایکا با ادب و تعارف در - در ایام زمستان به جای آب آلو، لبو و آب لبو را با کمی سرکه توی تغار می ریختند. منبع: تاريخ سياسي خليج فارس - صادق نشات - شركت نسبي كانون كتاب - تهران 1345 در كيش ايران باستان زناشويي به منظور زندگي خوش و خرم و اتحاد و اتفاق و ازدياد نفوس و تشكيل خانواده چنان بر پايه صحيح و محكم استوار بوده كه خود به خود ضامن بقا و دوام زندگي مشترك بود و مهر ومحبت را بين زن و شوهر براي هميشه برقرار مي ساخت.


ادب و تعارف در ایران

دنبال ورزش هایى بگردید که بومى ماست و مردم از آنها خبر ندارند. یک ورزش ایرانى است. ولى ما اصلاً بازى چوگان را بلد نیستیم. بیایید اینها را احیا و زنده کنید چون جزء فرهنگ شما و اصلاً جزء ملیّت شماست... بیانات باز نشر شده نیاز به هیچ تفسیری ندارد. کافی است از دستگاه ورزش مطالبه شود که در این نزدیک به دو دهه گذشته، چه اقدامی در این راستا داشته است. هزار سال است كه شب یلدا آخرین شب پاییز و آذر ماه را كه درازترین و تاریك ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند، در كنار یكدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریكی و سردی روحیه آنان را تضعیف نكند و با به روشنی گراییدن آسمان حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یك شب طولانی و سیاه كه تولد تازه آن عنوان شده است به رختخواب روند و لختی بیاسایند. مراسم شب یلدا شب چله از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شد. جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومی ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت كه در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان، با تصویب رئیس وقت كلیسا، كریسمس مراسم میلاد مسیح را?? دسامبر قرار دادند كه چهار روز و در سال های كبیسه سه روز بیشتر از یلدا شب?? دسامبر فاصله ندارد و مفهوم هر دو واژه هم یكی است. از آن پس این دو میلاد تقریباً باهم برگزار می شده اند. آراستن سرو و كاج در كریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصاً سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریكی و سرما می نگریستند و در خور روز؛ در برابر سرو می ایستادند و عهد می كردند كه تا سال بعد یك نهال سرو دیگر كشت كنند. پیشتر، ایرانیان مردم سراسر ایران زمین روز پس از شب یلدا یكم دی ماه را خور روز و دی گان؛ می خواندند و به استراحت می پرداختند و تعطیل عمومی بود. در این روز عمدتاً به این لحاظ از كار دست می كشیدند كه نمی خواستند احیاناً مرتكب بدی كردن شوند كه میترائیسم ارتكاب هر كار بد كوچك را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می شمرد. هرمان هیرت، زبان شناس بزرگ آلمان كه گرامر تطبیقی زبان های آریایی را نوشته است كه پارسی از جمله این زبان ها است نظر داده كه دی- به معنای روز- به این دلیل بر این ماه ایرانی گذارده شده كه ماه تولد دوباره خورشید است. باید دانست كه انگلیسی یك زبان گرمانیك خانواده زبانهای آلمانی و از خانواده بزرگ تر زبان های آریایی آرین است. هرمان هیرت در آستانه دی گان به دنیا آمده بود و به زادروز خود كه مصادف با تولد دوباره خورشید بود، مباهات بسیار می كرد. فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران كیانیان كه از سیستان پارس برخاسته بودند نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است: كه ما را ز دین بهی ننگ نیست به گیتی، به از دین هوشنگ نیست همه راه داد است و آیین مهر نظر كردن اندر شمار سپهر آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نكرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه هایی را كه انبار كرده اند و خشكبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شكست تاریكی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید كه بدون آن حیات نخواهد بود را بدهد، زیرا كه به زعم آنان در این شب، تاریكی و سیاهی در اوج خود است. واژه یلدا، از دوران ساسانیان كه متمایل به به كارگیری خط الفبای از راست به چپ سریانی شده بودند به كار رفته است. یلدا- همان میلاد به معنای زایش- زاد روز یا تولد است كه از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. باید دانست كه هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مركب شب چله?? روز مانده به جشن سده، شب سیاه و سرد استفاده می شود? خور روز دی گان - یكم دی ماه- در ایران باستان در عین حال روز برابری انسان ها بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده می پوشیدند تا یكسان به نظر آیند و كسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و كارها داوطلبانه انجام می گرفت، نه تحت امر. در این روز جنگ كردن و خونریزی، حتی كشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان می دانستند و در جبهه ها رعایت می كردند و خونریزی موقتاً قطع می شد و بسیار دیده شده كه همین قطع موقت جنگ، به صلح طولانی و صفا انجامیده بود. منبع: خوب است آنانی که هر روز تلاش می کنند علیه ایران توطئه ای طراحی بکنند و سناریوهایی چون ایران هراسی را به راه می اندازند و یا روزی با ساختن فیلم هایی همچون ۳۰۰ سعی دارند هویت ملی و تاریخی ایران را نادیده بگیرند و تلاش می کنند تمدن سرشار از وحشی گری و ددمنشی خود را به ایران و ایرانی نسبت دهند ، سند ذیل که در یاداشتهای پروکوپیوس مورخ بزرگ رومی آمده است را مطالعه کنند : این مورخ می نویسند : امروز نسخه اصلی تاریخی را که نوشته ام برای مطالعه به امپراتور ژوستینین دادم. امپراتور پس از مروری کوتاه گفت : گرچه به سود ما رومیان نیست و باعث تزلزل روحیه می شود اما جا داشت می نوشتی که ژوستینین عقیده دارد که در خون پارسیان یک ماده اختصاصی وجود دارد که باعث می شود ترس نداشته باشند ، بی باک و مغرور باشند و تسلیم نشوند ، با زور نمی شود غرور و شخصیت آنان را شکست. من نمی دانم ایران چه آبی دارد که این بذرها را درجان مردمانش پرورش می دهد. بهتر است بگوییم که ایرانیان در برابر اسلام تسلیم شدند نه در در برابر اعراب چون در زمان حکومت ساسانیان پادشاهی های بزرگی همچون روم وجود داشت که ایرانیان توانسته بودن در بیشتر جنگها انها را شکست دهند و حتی در یکی از این جنگها والریان « والریانوس » پادشاه روم به زانو در می آید. به نظر من اعراب تنها نمی توانسته اند با قدرت نظامی خود ایران را فتح کرده باشند بیشتر از قدرت نظامی اعراب و ترس و وحشت ناشی از جنایت انها این جذابیت اسلام برای ایرانیان بود که دروازه های ایران را به سوی انها گشود. توضیحات آمیانوس مارسلینوس، که کریستن سن به تفصیل نقل کرده است همه مربوط است به طبقه اشراف و طبعا جنبه های پست آن بر جنبه های عالی آن زیاد می چربد. جنبه های عالی کم در آن یافت می شود لزومی ندارد ما آنها را نقل کنیم. کریستن سن می گوید: نویسندگان عرب، دولت ساسانی را که سرمشق سیاست دولت مشرقی بوده با تمجید و تحسین می ستایند و ملت ایران را به بزرگی نام می برند. آنگاه از کتابی به نام خلاصة العجائب ؟ این عبارت را نقل می کند: همه اقوام جهان برتری ایرانیان را اذعان داشتند، خاصه در کمال دولت و تدابیر عالیه جنگی و هنر رنگ آمیزی و تهیه طعام و ترکیب دوا و طرز پوشیدن جامه و تأسیسات ایالات و مراقبت در نهادن هر چیز به مکان خود و شعر و ترسل و نطق و خطابه و قوت عقل و کمال پاکیزگی و درستکاری و ستایشی که از پادشاهان خود می کردند، در همه این مسائل برتری ایرانیان بر اقوام جهان مسلم بود، تاریخ این قوم سرمشق کسانی است که پس از آنان به نظم ممالک می پردازند. عجیب این است که کریستن سن پس از نقل همه اینها می گوید: ایرانیان در طی قرون متمادی، مقام پیشوایی معنوی خود را در میان ملل اسلامی نگاه داشتند اما نیروی خلقی و سیاسی آنان بعد از سقوط دولت ساسانی خیلی ضعیف شد. البته مقصود کریستن سن از نیروی خلقی که در ردیف نیروی سیاسی آورده است، اخلاق سیاسی است که با اخلاق انسانی در جهت مخالف قرار دارد. از نظر اخلاق سیاسی یعنی همان دریچه ای که کریستن سن اینجا از آن دریچه نگریسته است سقوط طبقه نجبا و ضعیف شدن صفات خاص آنها که به موجب آن صفات، یک اقلیت ناچیز حکومت و قدرت و ثروت را در دست گرفته و حقوق اکثریت انبوهی را به خود اختصاص می داد و آنها را در خدمت خود می گرفت و استثمار می نمود و دولت مقتدری بر روی این اساس به وجود آورده بود، موجب تأسف است، اما با مقیاس و معیار بشری و از نظر اخلاق انسانی، سقوط طبقه اشراف و باز شدن راه برای ''حکومت عامه'' نه تنها موجب تأسف نیست، بلکه موجب کمال خرسندی است. جمعيت ايران مطابق سرشماری سال ۱۳۸۵ بيش از ۷۰٬۴۷۲٬۰۰۰ نفر است. بدين ترتيب، جمعيت ايران از نظر تركيب سني جزو جوان ترين جمعيت ها در ميان كشورهاي دنياست. از ميان اصلي ترين اقوام ايراني مي توان فارس ها، كردها، لرها، بلوچ ها، بختياري ها، ترك هاي آذري، تالشی ها، تركمن ها، قشقايي ها و عرب ها را نام برد. البته با توجه به گستردگي و تنوع اقوام در كشور ايران، اقليت هاي قومي و گروه هاي نژادي كوچك تري نيز در ايران زندگي مي كنند. مطابق قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، زبان و خط رسمي كشور ايران، زبان و خط فارسي است. اما با توجه به اين كه ايران كشور بسيار پهناوری است و اقوام متعددي در آن زندگي مي كنند، بيش از ۷۵ زبان و گویش در كشور رواج دارد. براساس اصل پانزدهم قانون اساسی ایران، کتاب های درسی نيز در كشور ايران باید با زبان و خط فارسي تدريس شوند. نقش اسب در فرهنگ مردم دوران باستان با قربانی کردن آن برای خدایان آغاز شد. با اهلی شدن این حیوان منبع قدرت عظیمی برای کار و حمل و نقل پیدا شد که تاکنون جریان دارد. نقش عمده اسب در زندگی ایرانیان از نقوش سفالینه ها و وسایلی که با الهام از آن ساخته می شد هویدا است. در گذشته اشیا مربوط بدان را و حتی گاهی خود حیوان را با مردگان دفن می کردند. در دوران کاسیان و آشوریان، نبردهای پی در پی برای دستیابی به مراتع و رمه های اسبان صورت می گرفت که حتی در مواردی به تغییر تاریخ ملتی می انجامید. در این سوارکاری ها، نوع پوشاک و تکنیک های جنگی نیز متاثر از استفاده از این حیوان بود تا هدایت آن به راحتی صورت گیرد. نقش اسب در اختراعات مهمی مانند چرخ و گردونه در گذشته دور آشکار است و لذا با بکارگیری این وسایل مهاجرت ها صورت گرفت و خیل عظیمی از انسانها از نقطه-ای به نقطه ای دیگر نقل مکان کردند. اسب در تحول کشاورزی نیز تاثیر فراوان داشت به طوری که برای تهیه آذوقه آنها که همانا یونجه دوسر باشد، سرزمین های زیادی زیر کشت رفت و حتی صادرات این اقلام کشاورزی باعث تحول اقتصاد منطقه گردید. در گذشته یکی از اقلام مهم باج و خراج را رمه های اسبان تشکیل می داد. اگر پادشاهی می خواست هدیه ای درخور برای پادشاهی تهیه کند، از اسبان زیبا و تندرو پیشکش می کرد که در موارد بسیاری سفیر صلح و دوستی محسوب می گردیدند. در تاریخ موارد فراوانی آورده شده است که در آن حوادث مهمی چون به دین زرتشت گرویدن پادشاهان ایران و به سلطنت رسیدن داریوش و شکست سپاهی به تاثیر از نقش اسب صورت گرفته است. گرچه ممکن است این موارد جنبه داستانی داشته باشند در هر حال اهمیت فراوان این حیوان را بیان می دارند که به طور مستقیم و غیرمستقیم حیات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. هرمزان که یکی از فرمانداران جنگ قادسیّه بود. ابوموسی اشعری نیز موافقت کرد از کشتن او بگذرد و وی را به مدینه نزد عمربن الخطاب بفرستد تا خلیفه درباره او تصمیم بگیرد. با این وجود، ابوموسی اشعری دستور داد، تمام ۹۰۰ نفر سربازان هرمزان را که در آن قلعه اسیر شده بودند، گردن بزنند. پس از اینکه تازیها هرمزان را وارد مدینه کردند، … لباس رسمی هرمزان را که ردائی از دیبای زربفت بود که تازیها تا آن زمان به چشم ندیده بودند، به او پوشاندند و تاج جواهرنشان او را که «آذین» نام داشت بر سرش گذاشتند و ویرا به مسجدی که عمر در آن خفته بود، بردند تا عمر تکلیف هرمزان را تعیین سازد. » … سپس عمر از خواب برخاست. عمر نخست کمی با هرمزان گفتگو کرد و سپس فرمان داد، او را بکشند. هرمزان درخواست کرد، پیش از کشته شدن به او کمی آب آشامیدنی بدهند. عمر با درخواست هرمزان موافقت کرد و هنگامی که ظرف آب را به دست هرمزان دادند، او در آشامیدن آب درنگ کرد. عمر سبب این کار را پرسش نمود. هرمزان پاسخ داد، بیم دارم، در هنگام نوشیدن آب، مرا بکشند. عمر قول داد تا آن آب را ننوشد، کشته نخواهد شد. پس از اینکه هرمزان از عمر این قول را گرفت، آب را بر زمین ریخت. عمر نیز ناچار به قول خود وفا کرد و از کشتن او درگذشت. این باعث بوجود آمدن فلسفه ای شد که با ریختن آب بر زمین، یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می شود تا مسافر برود و سالم بماند. طبقه حاکم آنان پس از مدتی دین یهود را برگزیدند تا خود را از دید عقیدتی در برابر حملات اسلام و بیزانس مسیحی مدافعه کنند. در آغاز این سده هفتم میلادی دو قوم بزرگ در شمال قفقاز سکنی داشتند. یکی از این دو قوم بلغار ها بودند و قوم دیگر خزران بودند که دشت های سفلای رود تِرِکْ و رود ولگا جایگاهشان بود. در جنگ های که به سال های 589 و 630-626 میلادی روی داد، سرنوشت خزران با سر نوشت خانآشیناپیوندی نزدیک یافت. از این رو در نوشته های مورخان رومی و ایرانی، نام های ترک و خزر در کنار یکدیگر آمده است. بعد ها در روزگار خسرواول انوشیروان و نیز به هنگام فرمانروایی هرمز چهارم، خسرو دوم و کواذ دوم تا پایان شاهنشاهی ساسانی، خزران که از دیر زمان دشمن ایران بودند ، دوش به دوش ترکان و رومیان با سپاه ساسانی پیکار کردند و ستم فراوان بر مردم قفقاز روا داشتند بنای استحکامات بزرگی چون شهر دربند یا باب الابواب در شمال قفقاز در عهد ساسانیان، که برای جلوگیری از حملات خزران صورت گرفت، هنوز پا برجاست. مثلاً در کتاب«خوارزمی» و»سفرنامه ابن فضلان« اصلاً اسمی از خزر نیست. دو نام از نظر تاریخی بسیار مطرح بود؛ یکی «دریای هیرکان» و دیگری «دریای کاسپی». در حالی که آن مازندران تاریخی اصلا اینجا نبود. آن مازندران واقعی نزدیک هند است و امروز هم دیگر وجود ندارد. گفتند در مکاتبات خارجی دریای کاسپین نوشته شود و در متون داخلی دریای خزر. در شمال هنوز هم از اسامی چون «کاس آقا»، «کاس گل» و... مانویت مانویت در فاصله میان ظهور مسیحیت و اسلام پدید آمد و در مدت کوتاهى فراگیر شد و پیروانى پرشور و با اخلاق گرد آورد. این ترکیبى است از اعتقادات صابیان ، بوداییان ، زردشتیان و مسیحیان. اصول عرفانى و انسانى این آیین به گسترش آن شتاب داد و آن را در شرق تا چین و در غرب تا مرکز اروپا پیش برد. حاکمان ایران و روم و سرزمینهاى دیگر با مانویان از در خصومت در آمدند و دسته دسته آنها را کشتند و سرانجام ، محکمه تفتیش اروپا آخرین گروه مانویان را در سیزدهم میلادى نابود کرد. بقیه را در ادامه مطلب بخوانید بحرانهاى اجتماعى در پدید آمدن باورهاى دینى نقش مهمى دارند و دینهایى که در زمان و مکانى بحرانى تاءسیس مى شوند، گسترشى عمومى مى یابند. آیین به شدت اجتماعى مزدک یکى از شواهد این مدعاست. فردوسى در شاهنامه هنگام سخن گفتن از پادشاهى قباد، شرح مفصلى از ظهور مزدک مى دهد. وى مى گوید مزدک حکیمى بود که مردم را در زمان تنگى برانگیخت تا به انبار غله هجوم برند و از این راه شهرت وى بالا گرفت. بقیه را در ادامه مطلب بخوانید زنان در عصر قبل از مغول و در عصر مغول از مقام ومنزلت خاصی برخوردار بودند ولی مقام و اهمیت زنان در عصر مغول در هر مرتبه و طبقه ای از طبقات جامعه قابل مقایسه با هیچ یک از ادوار دیگر نیست، و آن را باید دوره ای استثنایی و خاص دانست. چیزی که در این بلاد مایه تعجب فراوان بود، احترامی که درباره زنان خود داشتند. مقام زن در میان این مردم بیشتر از مقام مرد است و خیلی قابل احترام شمرده می شد. زنان در دوره مغول آزادی کامل داشتند که مذهب خود را انتخاب کنند این آزادی تا این حد بود که میتوانستند آیینی مغایر با مذهب شوهر خود داشته باشند و مغولان تعصب دینی نداشته اند ولی گاهی اوقات پیش می آمد که سلطان یا شخصیتی تحت تاثیر همسرش و علیرغم مذهب خود دستوراتی در این زمینه صادر کرده که نتایج مهم سیاسی و یا اجتماعی به بارآورده است. و از این زنان تا به امروز آثاری زیادی برجا مانده است. در دوران استیلای عنصر ترک بر ایران که پیش ازهجوم مغول در حدود دو قرن ونیم به طول انجامید، از لحاظ شباهت بیش از حد آداب و رسوم و سنتهای قبیله ای ترک و مغول، جابجا به اهمیت وقدرت سیاسی زن بر می خوریم وهمین خود سبب فراهم کردن زمینه ای موافق ومساعد در ایران برای او در زمان حکومت های بعدی می شود. در زمانی که مغول به ایران حمله کرد، حدود دو قرن ونیم می گذشت که قبایل ترک آسیای مرکزی بر ایران مسلط شده بودند و حکومتهای کم و بیش بزرگ و مهمی تشکیل داده بودند. هر چند که در این دوره ها ایرانیان تلاش و کوشش زیادی انجام داده بودند که تمدون و فرهنگ، سنن و آداب خود را همچنان دست نخورده و پابرجا نگهدارند و البته تا حدودی هم موفق شدند. که در این میان میتوان به وضع زن در جامعه ایرانی که بنابر سنت قبیله ای آسیای مرکزی حقوقی بالاتر و مقامی والاتر از آنچه داشت دریافت کرد. ترکها همجون مغولها برای زنان اهمیت واحترامی زیادی قائل بودند و زن ومرد از حقوق مادی و معنوی مساوی برخودار بودند. زنان در کارهای خانه، گردش چرخ اقتصادی، جنگ و همچنین در امور سیاسی و مسائل گوناگون همپای مردانشان مشغول فعالیت بودند. همچنین زنان در این دوره اموال و ثروتهای خاص خویش داشتند و به مقامات مهم نائل می شدند و همچنین در موقع لزوم زمام امور قبیله و یا ایل را در دست می گرفتند. حال به مقام و اهمیت زن در دوره های مختلف را بطور اجمالی مورد بررسی قرار میدهیم: بقیه در ادامه مطلب تیر روز از فروردین ماه برابر با 13 فروردین در گاهشماری ایرانیسخن پیرامون جشن « سیزده بدر»، همانند دیگر جشن های ملی و باستانی ایران، نیاز به پژوهش زیاد و مقدمه چینی ای طولانی دارد، به ویژه جشنی با این گستره ی برگزاری و سابقه ی طولانی که این پهنه و زمان تغییراتی ژرف در آیین ها و مراسم ویژه ی این روز ایجاد کرده است. در این راستا کوشش بر این بوده است تا خردورزانه ترین و مستندترین گفتارها، نوشتارها و نگرش ها را در این زمینه گردآوری کنیم. بهتر است در آغاز، پیشگفتاری پیرامون عدد 13 و روز سیزدهم و اینکه آیا این عدد و این روز در ایران و فرهنگ ایرانی نحوست داشته یا نه فراهم آوریم : نخست باید به این موضوع توجه داشت که در فرهنگ ایرانی، هیچ یک از روزهای سال «نحس» و «بدیومن» یا «شوم» شمرده نشده، بلکه چنانچه می دانیم هر یک از روزهای هفته و ماه نام هایی زیبا و در ارتباط با یکی از مظاهر طبیعت یا ایزدان و امشاسپندان داشته و دارند، نگاه کنید به نام روزهای ماه و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشماری ایرانی نیز «تیر روز» نام دارد که از آن ِستاره ی تیشتر، ستاره ی باران آور می باشد و نیاکان فرهیخته ی ما از روی خجستگی، این روز را برای نخستین جشن تیرگان سال، انتخاب کرده اند. همچنین در هیچ یک از متون کهن و هیچ دانشمند و نویسنده ای، از این روز به بدی یاد نکرده اند بلکه در بیشتر نوشتارها و کتاب ها، از سیزدهم نوروز با عنوان روزی فرخنده و خجسته نام برده اند. برای نمونه کتاب «آثار الباقیه» جدولی برای سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابل روز سیزدهم نوروز کلمه ی «سعد» به معنی نیک و فرخنده آورده شده است. اما پس از حمله ی تازیان به ایران از این رو که اعراب هفت روز در هر ماه را نحس می دانستند و سیزدهمین روز از هرماه نیز جز این روزها بوده، روز سیزدهم فروردین را هم به اشتباه نحس خواندند. با این حال تلاش هایی وجود دارد که این عید و اجزایش هم رفته رفته کم رنگ شوند و حداکثر به تعطیلاتی برای تجدید قوا و مسافرت رفتن تبدیل شوند. نشانه های این جریان هم کاملاً عیان است و البته بر این باوریم که نهایتاً نوروز به عنوان عید کهن ایرانی ها باقی خواهد ماند و رو سیاهی به زغال می ماند. حتی ممکن است برخی ، نسبت به این تحریف خرسند هم باشند و آن را مستمسکی برای حذف چهارشنبه سوری قرار دهند. به هر روی ، غرض از این نوشتار ، این است که اجازه ندهیم سنت ها و نام های تاریخی ایرانیان ، در ماورای تصمیمات محفلی تحریف شود ومقدمات حذفشان فراهم آید. فراموش نکنیم که هر کدام از نام های تاریخی در ورای خود ، دنیایی از پشتوانه و فرهنگ دارند و کسی حق ندارد با نام های تاریخی یک ملت این گونه رفتار کند و به میل خود آنها را تحریف کند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز خواني در واقع نمايشي ترکيبي است که در آن شعر و موسيقي و آواز و نمايش در کنار يکديگر مي آمدند و کارناوالي از جشن و سرور به راه مي انداختند. اشعار اين گروه ها که با همراهي ساز و پاسخ همخوانان خوانده مي شد مردم شهر و روستا را دعوت مي کرد که براي تيمن و تبريک چيزي به نوروز خوانان بدهند. و از آنجات که ريشه اين پيکها ي نوروزي همان مير نوروزي است ، حاجي فيروزها مي خوانند حاجي فيروزه ، عيد نوروزه ، سالي چند روزه آيين نوروز نه يک اتفاق ساده و نه يک رويداد اجتماعي گذرا ، که آييني بي همتا و به دور از کهنگي است که همه اسطوره و آرمان و فرهنگ و ادب و تاريخ هزاران ساله ايرانيان را يک جا در خود فراهم آوره است و سالي يک بار آنها را به سرآغاز و سرچشمه حيات فرهنگي شان مي برد تا بهار، فرصت نوجويي و ظلم ستيزي و آزادگي ايرانيان باشد. نوروز خواني معمولاً ده تا پانزده روز قبل از فرارسيدن ايام عيد نوروز شروع مي شود. در مراسم نوروز خواني ، نوروز خوانان معمولاً به داخل روستا مي آيند و با خواندن اشعار در مدح امامان و يا ترانه هاي محلي ، طليعه سال نو به آنان مژده داده و تبريک مي گويند. نموروز خوانان چند نفر هستند که يکي از آنان اشعار مي خواند ، يک نفر ساز مي زند و با خواننده اشعار عباراتي را همراهي مي کند. و يا جواب مي دهد و بالاخره نفر ديگر که به آن کوله کش بارکش مي گويند ، هدايا را حمل ميکند و همه با هم به خانه هاي مردم مي روند و مي خوانند : بخوانم من امام اولين را شه کشور اميرالمومنين را. تا آنجا که می توان به گذشته رفت، نخستین جایگاه های دانش در جهان باستان مصر، بابل و ایلام بوده اند که در میان آنها بابل اهمیت ویژه ای یافت. ایلام نخستین دولتی است که در هزاره ی چهارم پیش از میلاد مسیح بازرگانی میان کشوری را پدید آورد و این کار پیشرفت در دانش های کاربردی چون کاشی سازی و شیشه گری را موجب شد. ورود ایرانیان به ایران و آمیزش با مردم بومی آن و همچنین اشنایی با فرهنگ ایلامی و از این ها گذشته آموزه های زردشت پیامبر بزرگ ایران باستان در بزرگداشت راستی و حقیقت گرایی، ایرانیان را به دانش آموزی فرا می خواند. بقیه را در ادامه مطلب بخوانید ایاتی از قران کریم که نام ذی القرنین یا ذوالقرنین در ان به کار رفته شده استا ایا ذی القرنین قران کریم همان کوروش بزرگ است!! «طاهربن المطهر المقدسي» در كتاب «البدأ والتاريخ»، آنرا «خليج فارس» ناميده است. «ابوريحان بيروني» در دو كتاب «التفهيم لاوائل صناعه التنجم» و «قانون مسعودي»، نام اين خليج را درياي پارس و خليج فارس آورده است. در كتاب «حدود العالم من المشرق الالمفرب» كه به سال 372 تأليف گرديده نام خليج فارس خليج پارس ياد شده و بحر احمر يا درياي قلزم را خليج عربي ثبت نموده است. «شمس الدين ابوعبدالله محمد بن احمد بن ابوبكر شامي مقدسي» معروف به بشاري در كتاب «احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم»، آن را بحر فارس خوانده است. «طه الهاشمي» رييس ستاد ارتش سابق عراق در كتاب خود «جغرافي العراق»، خليج فارس را به نام اصلي آن «الخليج الفارسي» قيد كرده است. منبع: تاريخ سياسي خليج فارس - صادق نشات - شركت نسبي كانون كتاب - تهران 1345 در كيش ايران باستان زناشويي به منظور زندگي خوش و خرم و اتحاد و اتفاق و ازدياد نفوس و تشكيل خانواده چنان بر پايه صحيح و محكم استوار بوده كه خود به خود ضامن بقا و دوام زندگي مشترك بود و مهر ومحبت را بين زن و شوهر براي هميشه برقرار مي ساخت. زرتشت در گات ها يسنا پنجاه و سه بند به پسران و دختراني كه مي خواهند با هم پيمان ازدواج ببندند اندرز مي دهد كه اي دختران شوي كننده و اي دامادان ،اينك بياموزم و آگاهتان كنم. با غيرت از براي زندگاني پاك منشي بجوشيد. هر يك از شما بايد در كردار نيك از ديگري پيشي جويد و از اين راه زندگاني خود را خوش و خرم سازد. در كيش زرتشتي از لحاظ نظم به كارهاي دنيا و محكم ساختن يگانگي و جلوگيري از فساد اخلاقي ،در مورد زناشويي تاكيد زياد گرديده و اين كار به خوبي ستوده شده است. بر طبق باورهای اساطیری ایرانیان باستان، آب در گاهنبار دوم، از گاهنبارهای ششگانه آفرینش، آفریده شده است و زمان آفرینش آن میانه تیر ماه بوده است. بر طبق این باورها، آفرینش آب پس از آفرینش آسمان و پیش از آفرینش سایر موجودات صورت پذیرفته است: بقیه در ادامه مطلب رسم ديگری که مايه ی نمايشی داشت ، براه انداختن دسته های عزاداری بود که در دوره ی اسلامی شکل مذهبی بخود گرفت. بهر صورت اين رسم عزاداری دسته جمعی برای خاندان امام حسين در بغداد تا اوايل دولت سلجوقی برقرار بود که دسته ی عزادار به کندی از برابر مردم می گذشتند و به سينه زدن و سنج کوبيدن و زنجير زدن می پرداختند. اين دسته ها علمهايی را با خود حمل می کردندو با همآوازی ماجرای کربلا را برای مردم شرح می گفتند. بمرور زمان آوازهای جمعی کمتر شد و استفاده از نشانه ها اهميت بيشتری پيدا کرد و شرح مصيبتها به گفتگو انجاميد و پيدايش بازيگران تعزيه را سبب شد. در دوره ی صفويان که مذهب تشيع در ايران رسمی شد از شبيه خوانی حمايت بسيار بعمل آمد و برای شبيه خوانها به يک حرفه ی موقت بدل شد، بطوريکه در دوماه عزاداری ، يعنی ماه محرم و صفر کار اصلی خود را رها می کردند و به شبيه خوانی می پرداختند. دستمزدها و هزينه و اسباب را گاه مردم که می خواستند صوابی کرده باشند می پرداختند و گاه شخصی که امکان مالی داشت و بانی مجلس تعزيه بود. در دوره ی نادر شاه افشار که سنی بود و علاقمند به دوستی ايران و عثمانی، از اين نمايش شيعی تا حدودی جلوگيری شد ، اما بعد در دوره ی زنديه که اين نمايشها تفننی نيز برای مردم بود، ادامه يافت و در عهد قاجاريه که طبقات فقير چون پديده ای مذهبی و طبقات مرفه چون تفنن و تجمل از آن حمايت می کردند ، بسط يافت و در دوره ی ناصرالدين شاه به اوج خود رسيد. در اين دوره تعزيه با رعايت زمانی رويدادها و با تشريفات مفصل در ميدانها يا در تکيه ها اجرا می شد. مضمون تعزيه رويارويی دو نيروی خير و شر است. اما متاسفانه بعلت ويژگيهای خاص اسلامی و عرفانی خاصيت تحول پذيری خود را از دست داده است. می دانيم که در اروپا نيز تعزيه های مسيحی وجود دارد. اما آنچه تعزيه ی اسلامی را از تعزيه ی اروپايی جدا می کند و سبب شده که تعزيه ی اروپايی بر اثر گسترده شدن و تکامل يافتن از محتوای مذهبی پالايش يابد و به شکلهای دراماتيک غير مذهبی تبديل شود ، اما تعزيه ی ايرانی نه ، اين واقعيت است که در تعزيه ی مسيحی که در برخورد خدايان با خدايان نطفه دارد، بر اثر گذشت زمان اين نبرد به نبرد انسان با انسان سپس به نبرد انسان با تقدير می رسدو در آن شکست و پيروزی توامان وجود دارد. اما در تعزيه ی ايرانی نگاه به جهان دوآليستی است و دوآليستی نيز باقی مانده است. با اينهمه از نظر تماشاگری که اين داستانهای مذهبی را از بر است، برندگان واقعی اولياء هستند. اين وضعيت به وضعيت تاريخی و اجتماعی خود تماشاگر می ماند که بظاهر بازنده ی اين جهانی است. اينجاست که مظلوميتی مشترک ميان شبيه و تماشاگر برقرار شده و تماشاگر انعکاس خواستهای سرکوب شده اش را در او می يابد. تعزيه نمايش جهان بينی و توقعات انسانهايی است که در شرايط استبدادی مطلق در جامعه ای با شيوه ی توليدی روستايی و بر اثر حملات مکرر اقوام ترک و عرب و تاتار و غيره ، دائما در يک عقب ماندگی تاريخی بسر می برد. آنچه برای پژوهشگران نمايش در ايران در بررسی تعزيه مهم است، نه ارزش ادبی يا ايدئولوژيک ، بلکه فرم نمايشی و ساختار اجرايی آن است. نمايشی بودن بيواسطه ی اجرا و آشنايی تماشاگر با نشانه ها ، مانند وجود کاسه ای آب به معنی چشمه يا رودخانه، دستمال مشکی نشانه ی عزاداری، دور زدن صحنه به معنی از جايی به جايی رفتن و غيره عوامل نمايشی هستند که آن را به معنای ناب تئاتری نزديک می سازند. جشن رستاخيز طبيعت و تجديد زندگى است. جشن حرکت و جنبش و تکاپو و کار است. نخستين کسى که نوروز را پديدار ساخت و برقرار کرد کياجم جمشيد بود. ضحاک نيز يک هزار سال فرمانروايى کرد تا زمان فريدون فرا رسيد. در اين روز جهان آفريده شد و انسان خلق گشت و مقدرات براى هر ماه و هر روز تقسيم شد. روز نخست فروردين نوروز عامه يا نوروز کوچک است. روز ششم فروردين يا خرداد روز از ماه فروردين تولد زرتشت بوده و در آن روز بسا از حوادث بزرگ روى داده. در سفرهء ويژه: يک ظرف کوچک سمنو، يک يا چند عدد سکهء نو ضرب، يک ظرف کوچک چينى يا بلور از سرکه، چند دانه سير، ظرف کوچکى سنجد، مقدارى سماق، ظرفى سيب و مقدارى سبزه قرار دارد. در صورتى که خود صاحبخانه خوشقدم باشد، بايد از در خانه بيرون برود و برگردد. هر کسى در اين روز شادى و خرمى بکند تا سال ديگر به او خوش خواهد گذشت. فردوسى درباره ی پيدايش نوروز چنين ميگويد : چو خورشيد تابان ميان هوا نشسته برو شاه فرمانروا بجمشيد بر گوهر افشاندند مران روز را روز نو خواندند واقعه جانسوز عاشورا و روایت آن در اشعار، سروده ها و آواهای معنوی ومذهبی باعث شد تا آئین مقتل خوانی به وجود آید. مقتل خوانی در بسیاری از نقاط ایران وجود دارد. اهالی خوزستان همراه با آئین مقتل خوانی به نواختن سازهای بومی و مذهبی منطقه می پردازند و در رثای خونین شهدای کربلا به خلق نواهای آئینی و سوگواره ای می پردازند. در بعضی نقاط ایران هم مقتل خوانی معادل مجالس تعزیه است. کلمه مقتل در زبان عربی به معنی زمینی است که کسی در آنجا کشته شده باشد. آئین مقتل خوانی آنقدر وسیع و گسترده است که نوعی سبک تاریخ نویسی نیز به شمار می رود. در واقع در دوره ای از تاریخ هر کتابی که درباره واقعه کربلا نوشته می شد، عنوان مقتل خوانی به خود می گرفت. گزارشگران حادثه کربلا و در مرحله نخست اهل بیت مظلوم و اسیر و شهیدان آن حادثه عظیم، اولین مقتل خوانان تاریخ شیعه بوده اند و کسانی که توانسته اند دیده ها و شنیده های خود را در مورد آن حادثه بر چهره کاغذ بنگارند اولین مقتل نویسان به شمار می آیند. حکومتگران ستمگر اموی پس از آن جنایت هولناک، تمام توان خود را برای زدودن آثار آن به کار گرفتند و گزارشگران حوادث را جهت دادند تا جز ثنای ستم پیشگان سخنی نگویند و جز تأیید حکومت ظالمانه آنان گزارشی ننویسند و از نوشتن ضعف ها و خیانت ها و جنایت ها بر حذر باشند تا بدین وسیله جلو شورش های بعدی را بگیرند و راه مبارزه با طغیان و سبکسری اموی به فراموشی سپرده شود و این، شیوه همیشگی ستمگران تاریخ است. اما این شیوه ستمگران پایدار نماند و مقتل خوانی به عنوان آئینی در دو روایت شفاهی و مکتوب به صورت اصلی لاینفک از اعتقاد مردم درآمد از سوی دیگر مقتل نویسی معادل با تاریخ نویسی شیعه همواره به عنوان آثاری گرانبها و اسنادی مذهبی و تاریخی مورد استفاده مردم قرار گرفت. مرحوم حاج آقا بزرگ در ذیل عنوان مقتل، شش مورد با نام مقتل و ۵۹ مورد با نام مقتل اباعبدالله الحسین علیه السلام و سه مورد با نام مقتل الحسین ع آورده، همچنان که ۱۴ مورد با نام مقتل امیرالمؤمنین علیه السلام و نیز مقتل الحسن ابن علی علیه السلام و مقتل علی ابن الحسین علیه السلام و مقتل عباس ابن امیرالمؤمنین و مقتل زیدالشهید و مقتل اولاد مسلم و مقتل حجر ابن عدی و... در این میان اولین مقتل حضرت امام حسین ع را اصبغ بن نباته مجاشعی، یکی از خواص اصحاب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و فرمانده شرطه الخمیس در جنگ صفین نوشته که بنا به قول صاحب ذریعه پس از صدم هجری و بنا به نظر صاحبان برخی منابع در سال ۶۴ وفات یافته است. پس از او جابربن جعفی متوفای سال ۱۲۸ از اصحاب امام باقر ع و ابومخنف لوط بن یحیی متوفای ،۱۷۰ نویسنده مقتل الحسن و مقتل الحسین و مقتل امیرالمؤمنین علیه السلام و دیگر، نصربن مزاحم منقری متوفای ،۲۱۲ نویسنده کتاب واقعه صفین و ابن واضح یعقوبی صاحب تاریخ یعقوبی متوفای ۲۹۴ و شیخ صدوق، محمدبن علی ابن الحسین قمی متوفای ۳۸۱ و شیخ طوسی متوفای ۴۶۰ قلم بررسی گرفته و مقتل نوشته اند آئین چک چکو ویژه استهبان فارس و بعضی دیگر از شهرهای این استان تاریخی و کهن کشور است. در این آئین دسته عزاداران با لباس های سیاه و شال های سبز در یک دایره دور حوض حلقه می زنند و در فاصله یک قدم می گردند، در میان دست هایشان چوب های کوچکی وجوددارد. در میانه مرثیه خوان ایستاده و می خواند : این دل تنگم عقده ها دارد گوییا میل کربلا دارد مردان سیاهپوش چوب ها را به بالای سر می برند و بر هم می سایند و با آهنگ مرثیه خوان تکرار می کنند کز لبش جاری صوت قرآن است. صدای چک چک چوب ها با صدای مرثیه خوان در هم می پیچد. آئین نمایشی چک چکو هر ساله در استهبان فارس در ظهر عاشورا برپا می شود. این آئین شکلی سمبلیک از اتفاقاتی است که پس از شهادت سرور آزادگان جهان حضرت اباعبدالله الحسین ع برپا می شود. مردم این شهر همسایه زاگرس معتقدند براساس روایت مورخین پس از شهادت امام حسین ع لشکریان یزید به دستور شمر لعین با اسب هایشان بر جنازه شهدای کربلا می تازند و آئین چک چکو، واکنش به سم کوبی اسبان اشقیا بر بدن های مطهر اولیا است. آئین نمایشی چک چکو ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال پیش در شهر استهبان برگزار می شده است. بیشتر اشعارش ثابت است و اشعاری که انتخاب شده سنتی است و دهان به دهان نقل شده است. گویندگان این اشعار شاعران استهبان هستند که در طی سال ها این اشعار را سروده اند. چک چکو نوعی تعزیه و نمایش سنگ پرانی است. عزاداران دو چوب تراشیده که از نوعی صندل تراشیده شده است را در مشت می گیرند و براساس آهنگ شعر مرثیه خوان دست ها را بر بالای سر می برند و آنها را به هم می کوبند و سپس خم می شوند و سنگ ها را در میان پاها باردیگر بر هم می زنند و یک قدم به جلو می روند. در اصل این مراسم با برهم زدن سنگ برگزار می شد ولی به دلیل خورد شدن سنگ، چوب جایگزین شد. این مراسم نوعی آئین نمایش حالت نمادین دارد. این آئین که خاص روز عاشورا است، با حضور حداقل ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر اجرا می شود چاووش خوانی آئینی برای زیارت مرقد مطهر امام حسین ع و سفر عاشقان و دلباختگان آن حضرت به کربلاست. چاووش خوانان به همراه علامت و بیرق خود پیشاهنگان و راهیان سفر کربلای معلی بوده اند و با آواها و نواهای خود در کوی و برزن شوق زیارت مرقد امام حسین ع را در دل ها برمی انگیزند و در طول سفر زائران را همراهی می کنند و در واقع همبستگان این سفر زیارتی هستند. چاووش خوانان در مناسبت های دیگر همچون روز عاشورا نیز به چاووش خوانی می پردازند و در سوگ امام حسین ع و ائمه معصوم ع اشعاری را می خوانند. چاووش خوانی در تمام نقاط ایران وجود دارد و هنگام سفر به هرکدام از عتبات عالیات این آئین اجرا می شود. از مهمترین نمادهای آئین چاووش خوانی بیرق سفر است. زائران کربلا همواره بیرق سبز و سرخ برمی افرازند. هنگامی که به کنار رود فرات می روند، بیرق آبی را با دستان خود هدایت می کنند. زائران هنگام سفر به مشهد مقدس و زیارت بارگاه حضرت امام رضا ع نیز بیرق آبی دارند. آئین چاووش خوانی از سویی بعد مذهبی و از سوی دیگر وجهه ای آئینی دارد. یکی از وجوه مشترک آئین چاووش خوانی ، مشترک بودن اشعار چاووش خوانان در مناطق ایران است. چاووش خوان همواره مانند یک خبردهنده است که مردم را در حال و هوای اعتقادی و مقدسات قرار می دهد. صدای چاووش خوانان زائران مشهد همواره پیش درآمد بانگ عاشقان غریب خراسان است و خاطره ایوان پرصفای حرم، بوی عطر رواق ها، مسجد گوهرشاد و... در یادها تداعی می کند. چاووش خوانان خود نیز در مقابل زائران وظایفی را تعریف کرده اند. این وظایف مواردی از جمله یافتن منزل مناسب برای زائران، راهنمایی آنها و معرفی مکان های خرید و تهیه خوراک و... چاووش خوانان همچنین قبل از سفر در محلات حرکت می کردند تا به مردم نوید آماده شدن کاروان زیارتی را بدهند. آنان با این کار همواره به مردم می گفتند که هرکس قصد سفر دارد، آمادگی خود را برای ثبت نام اعلام کند. چاووش خوانان همواره می کوشند که اشعاری متناسب با حال و هوای زیارت کنندگان را بخوانند. این اشعار گاهی از سروده های بزرگان ادب پارسی است، اما گاهی هم در میان اشعار سروده هایی با لحن محاوره وجود دارد. با این حال مضمون اشعار درباره حال و هوای زیارت کنندگان و اشتیاق زیارت و همچنین توصیف حرم مطهر امام حسین ع و ائمه معصوم ع است نخل گردانی از جمله آئین های ویژه ایام عاشوراست که در بسیاری از نقاط کشور برپا می شود و در بعضی نقاط هم تفاوت هایی میان شیوه برگزاری این آئین با نقاط دیگر وجود دارد. نخل گردانی و مشعل گردانی از آئین های سنتی خاص منطقه خراسان است که به شکل مخصوصی اجرا می شود. «نخل» در اصطلاح حجله مانندی است که از چوب ساخته می شود و با انواع پارچه های قیمتی، آینه و چراغ و گل و سبزه آراسته می شود. نخل را در روز عاشورا به محلی که مراسم روضه خوانی و تعزیه برپاست؛ می برند. همچنین یکی از آئین ها و مراسم ویژه ماه محرم که در تمام نقاط یزد برگزار می شود، آئین نخل بندی و نخل گردانی است. نخل از جنس چوب است و آن را به شکل برگ درخت و یا سرو می سازند. معمولاً وزن نخل زیاد است و جابه جا کردن آن نیاز به کمک ده ها نفر دارد. نخل را به عنوان نمادی از تابوت شهدای کربلا می شناسند و ریشه سنتی کهن دارد. مردم یزد در گویش محاوره ای به آن « نقل» می گویند و معتقدند که «نخل» یا «نقل» نشانی از قامت برافراشته شهداست. دکتر «اسلامی ندوشن» می گوید: با آن که نخل هیچ شباهتی به درخت خرما ندارد، آن را با نام این درخت می نامند. شاید به علت آن که اصلش از جنوب غربی و بین النهرین است. نخل شباهت بسیاری به درخت سرو دارد و سرو در فرهنگ عامه یعنی جاودانگی و رشادت و زندگی اخروی و آزادگی که یادآور روحیات و خصایل امام حسین ع است. همچنین این مراسم بازتابی است از «نقل » حکایت کربلا. مراسم نخل بندی و نخل گردانی در یزد بدین صورت است که چند روز پیش از شروع ماه محرم، «باباها»ی خادمان میدان شروع به تزیین و آذین بستن نخل می کنند. آذین بندی نخل حداقل یک هفته طول می کشد. در طول این مدت، باباهای میدان، زیورآلات و وسایل مربوط به تزیین نخل را -که قدمت آنها به دوره صفویه می رسد- از انبار بیرون آورده و تمام روز را با پاهای برهنه به این امر می پردازند. بستن نخل نیاز به مهارت و سلیقه خاص دارد و خادمان میدان، شیوه های آن را از پدر و اجداد خود آموخته اند. آنها ابتدا بدنه نخل را با پارچه سیاه می پوشانند، آن گاه روی پارچه سیاه را شمشیربندان می کنند. برای این کار، صدها شمشیر و خنجر برهنه - بعضی از آنها جنس بسیار عالی دارد و نام سازنده آنها بر روی آنها نقر شده- را در دو ردیف بر دو بدنه نخل می بندند. به طوری که هر دو طرف نخل، شمشیربندان می شود و هیچ جای خالی در آن باقی نمی ماند. سپس تزئینات دیگری از قبیل آئینه های بزرگ قاب دار، منگله ها و دستمال های ابریشمی رنگی و زری را در دو سوی نخل می بندند و بر تارک آن جقه های فلزی از جنس فولاد و برنج و همرنگ آنها پرهای طاووس یا میوه انار می گذارند و نخل را مکانی زیبا و خوشبو می کنند. در داخل آن نیز زنگ های بزرگی را با طناب می آویزند و بچه ها هنگام حرکت، آنها را به صدا درمی آورند. در روز بلند کردن نخل، ده ها تن از مردان محله، زیر پایه های نخل رفته، آن را با عظمت تمام به حرکت درمی آورند و چون جنازه ای باشکوه، آن را از میان موج جمعیت عبور می دهند. نخل گردانان نخل را تا مسیری می برند و یا آن را چند بار دور حسینیه محل می چرخانند. در اطراف یزد رسم بر این است که درختان را وقف می کنند تا پس از کهنسال شدن، ساقه های آن را ببرند و نخل را مرمت کنند. نخل سازی صنعت ظریفی است که همگان از عهده آن برنمی آیند. استادان این رشته شیوه های ساخت آن را به دیگران می آموزند. به دلیل اهمیت نخل و نخل گردانی در یزد، هم اکنون خانواده هایی در این منطقه وجود دارند که شهرت آنها «نخل بند» و «نخل ساز » است. ذکر، ادعیه، ثنا و دعا و اشعار و آواهای مذهبی که در زمان برپایی مراسم عزاداری برپا می شود، اشکال آوایی و نوعی نیایش عبادی و آئینی به خود گرفته است که از دیرباز تاکنون توسط ذاکرین و ادعیه خوانان در مراسم مذهبی و آئینی خوانده می شود و دل ها را متوجه توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله و معصومین علیه السلام می نماید. مناجات خوانی به عنوان یک آئین در روحیه جوانمردی و پهلوانی، قهرمانان ایرانی تبلور یافته و در بسیاری از مراحل و مقاطع وسیله ای برای توسل به خاندان عصمت و طهارت است. عشق و ارادات به امام حسین ع و شهیدان کربلا همواره دل های مناجات خوانان را متوجه سرچشمه معرفت، پاکی، ایثار، از خودگذشتگی و جوانمردی می کند. آئین مناجات خوانی مثل تمام مراسم مذهبی و آئینی متأثر از واقعه عاشورا و شخصیت ملکوتی حضرت امام حسین ع است. آنچنان که از دل تاریخ برمی آید، قلب مبارک آن حضرت همواره با خداوند متعال بود و لحظه ای هم حجم سنگین زمان را به دل مبارک خویش راه نمی داد. سالار شهیدان همواره در حال دعا و مناجات با خداوند بودند و دعا و توسل به ذات باریتعالی را به عنوان اصلی یگانه قرار داده بودند. یکی از معروف ترین دعاهای آن حضرت، دعایی بود که در ظهر عرفه در حالت خضوع و خشوع و به آرامی در حالی که اهل بیت و فرزندانشان همراهشان بود، سمت چپ کوه صحرای عرفات این دعا را خواندند. این دعای بزرگ که به اعتقاد بعضی از مناجات خوانان، فی البداهه توسط آن حضرت خوانده شد، از زیباترین لحظه های راز و نیاز معصومین با ذات احدیت است. مناجات خوانان با ذکر و دعا و ثنای سالار شهیدان دل ها را با ناب ترین و پاک ترین حالات معنوی مردم پیوند می دهند و به این شیوه توسل به مطمئن ترین منبع هستی را به مردم می آموزند. آئین مناجات خوانی در کنار بسیاری از مراسم سوگواری برپا می شود. این آئین باعث می شود که دل ها و ضمیر مردم روشنی یابد و گریه های آنان در شب های دعا و نیاز، روحشان را صیقل دهد و ایمانشان را به خاندان آل محمد ص مستحکم تر کند. مناقب خوانی گونه ای از ستایشگری مذهبی و روایات حماسی، آئینی مذهبی و هنری است که به شکل تلویحی و ضمنی انجام شده است. منقبت خوان به لحاظ واژه شناسی تاریخی به مداح شیعه گفته می شود. مناقب خوانان در مجالسی که در مساجد یا تکایا برپا می شد به منقبت خوانی می پرداختند. براساس تاریخ منقبت خوانان مبلغان دینی و مذهبی بوده اند که به نقل و صوت و مدح و بیت، ارادات خود را به امام حسین ع و خاندان عصمت و طهارت ابراز می کردند. منقبت خوانی با آغاز شعر پارسی شکوفاشد و به این ترتیب بسیاری از آثار آوایی و شفاهی منقبت خوانی از کلام بافر و باشکوه شاعران برجسته ادب پارسی که دلباخته خاندان عصمت و طهارت بودند، تأثیر گرفت و در میان مردم زمزمه شد. مدح رشادت های شهدای کربلا، جوانمردی های حضرت عباس ع و شخصیت الوهی و متعالی حضرت امام حسین ع در صدا و آوای منقبت خوانان به گوش مردم می رسید و دل های آنان را به سرچشمه معرفت گره می زد. پس از این ایام مناقب خوانی جزو آئین های عاشورایی و نیایشی مردم شد و همواره با صوت و لحن زیبایی های معنوی و لفظی کلام نسل به نسل و سینه به سینه انتقال یافت. اشعار مدح و منقبت امام حسین ع و خاندان آل محمد ص از همان دوران سامانیان در کلام دلباختگان معصومین ظهور پیدا کرد و در زمان غزنویان و سلاجقه فراگیر شد. با این حال این حکام بویژه غزنویان با این آثار آئینی مخالفت می کردند و این اشعار در زمان آل بویه به اوج و شکوفایی رسید و در زمان صفویه به شیوه ای منظم و پویا در میان مردم رواج یافت. با این حال در ادبیات عرب نیز شاعران مشهوری از جمله کمیت ابن زید اسدی، دعبل خزاعی و سید حمیری، مدح و منقبت را رواج دادند و به این ترتیب تاریخچه آئین مناقب خوانی با ادبیات عاشورایی و سابقه ای دیرین گره می خورد. هوشنگ جاوید نویسنده کتاب «مناقب خوانی» در بخشی از این کتاب چنین می نویسد: «گذشتگان ما فضیلت شنیدن و فضیلت دیدن را خوب می دانستند، وقتی که نگاه می کنیم به گستره های نغمات آوایی در کشور خودمان، به یک اقیانوس بر می خوریم، اقیانوسی که از خلیج فارس شروع می شود و تا دریای خزر ادامه پیدا می کند. منقبت نخل قد کشیده علی ع است بر آسمان ایمان در طول تاریخ، گام های مرد عدالت، رادی وجوانمردی است در عصر پر از بیگانگی. منقبت صدایی است که زنجیر های ستم را از هم می درد. منقبت، حکایت مردی را آواز می دهد که رنج، صیقلش می داد، و در هر گام پر غرور و شکوهمندش چهره پر نیرنگ ستمگران را می نمایاند... و منقبت هرچند خیال، حقیقت است. شعر ترین شعر ایمان و ایقان است جشن سده واژه سده: بيشتر دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد مى دانند. زنده ياد استاد مهرداد بهار معتقد است که واژه سده از فارسى کهن به معنى پيدايش و آشکار شدن آمده و آن را برگزارى مراسمى به مناسبت چهلمين روز تولد خورشيد يلدا دانسته و مى نويسد: … جشن سده سپرى شدن چهل روز از زمستان و دقيقا در پايان چله بزرگ قرار دارد. البته به جشنى ديگر که در دهم دى ماه برگزار مى شده و کمابيش مانند جشن سده بوده هم بايد توجه کنيم که در آن نيز آتش ها مى افروختند. اگر نخستين روز زمستان را پس از شب يلدا — تولد ديگرى براى خورشيد بدانيم، مى توان آنرا هماهنگ با جشن گرفتن در دهمين و چهلمين روز تولد، آيين کهن و زنده ايرانى دانست. پيشينه اسطوره اى پيدايش آيين و جشن سده: از اسطوره هاى جشن سده تنها يکى به پيدايش آتش اشاره دارد. فردوسى مى گويد: هوشنگ پادشاه پيشدادى، که شيوه کشت و کار، کندن کاريز، کاشتن درخت … را به او نسبت مى دهند، روزى در دامنه کوه مارى ديد و سنگ برگرفت و به سوى مار انداخت و مار فرار کرد. اما از برخورد سنگها جرقه اى زد و آتش پديدار شد. برگزارى جشن سده: الف تا دوره ساسانى: فردوسى آنرا به هوشنگ نسبت مى دهد و ابوريحان بيرونى و نوروزنامه آنرا از فريدون مى دانند و همچنين رسمى شدن جشن سده به زمان اردشير بابکان منسوب گرديده است، اما در هيچکدام به شيوه برگزارى آن اشاره اى نشده است. ب بعد از ساسانيان: مورخان و نويسندگانى چون بيرونى، بيهقى، گرديزى، مسکويه و … از شيوه برگزارى جشن سده در دوران غزنويان، سلجوقيان، خوارزمشاهيان، آل زيار و … تا دوره مغول بسيار نوشته اند. از آيين هاى عامه مردم سندى نداريم اما در حضور شاهان، رسم شعرخوانى بود و نيز پرندگان و جانورانى به آتش انداخته مى شدند و گياه خوشبو تبخير مى کردند تا مضرات آن را برطرف کنند. ج در عصر حاضر: در مازندران، کردستان، لرستان، و سيستان و بلوچستان؛ روستاييان و کشاورزان و چوپانان و چادرنشينان نزديک غروب يکى از روزهاى زمستان آغاز نيمه يا پايان زمستان روى پشت بام، دامنه کوه، نزديک زيارتگاه، کنار چراگاه و يا کشتزار آتشى افروخته و بنا بر سنتى کهن پيرامون آن گرد مى آيند بدون آنکه نام جشن سده بر آن نهند. ولى در کرمان جشن سده يا سده سوزى در بين تمامى اقشار مردم کرمان، مسلمان، زرتشتى، کليمى … رواج دارد که همه ساله در دهم بهمن ماه برگزار مى شود. چنانکه از کتاب ها و اسناد تاريخى برمى آيد جشن سده جنبه دينى نداشته و تمام داستان هاى مربوط به آن غيردينى است و بيشتر جشنى کهن و ملى به شمار مى آيد و وارث حقيقى جشن سده نه فقط زرتشتيان، بلکه همه ايرانيان اند، ميراثى که به بسيارى از کشورهاى همسايه نيز راه يافت. یلدا و مراسمی که در نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال برگزار می شود مربوط می شود به ایزد مهر. سابقه ی شب یلدا یا چنان که امروزه اصطلاحا نامی است شب چله چندین هزار سال در ایران سابقه داشته و نخستین شب زمستان بوده که مصادف با زایش خورشید یا جشن زادروز مهر، خورشید شکست نا پذیر است. نیاکان ما روشنی ، روز،تابش خورشید و اعتدال هوا را مظاهر نیک و ایزدی و تاریکی ، شب وسرما را نیز اعمال اهریمنی می پنداشتند. آنان مشاهده می کردند که برخی فصول روز ها بسیار بلند می شود و به همان نسبت بلندی ا زروشنی ونور خورشید استفاده می کردند در حالی که برخی اوقات روز ها را کوتاه می دیدند. کم کم ابن اعتقاد بر ایشان پیدا شد که نور و روشنی و ظلمت و تاریکی مرتب در نبرد و کشمکش هستند گاه خورشید و فروغ چیره شده و ساعات بیش تری در پرتو خود مردم را نیرومند نگاه می دارد و گاه مقهور تاریکی واقع شده و ساعات کم تری در آسمان خواهد بود. گذشتگان ما دریافتند که کوتاه ترین روزها آخرین روزپاییز یعنی روز سی ام آذر و بلندترین شب شب اول زمستان یعنی نخستین شب دی ماه است. اما از آغاز دی روزها به تدریج بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود خورشید هر روز بیش تر در آسمان می ماند و نور و گرمی نثار می سازد به همین جهت آن شب را یلدا نامیدند یعنی زایش خوشید شکست ناپذیر. این شب را آغاز سال قرار داده بودند درست برابر با انقلاب زمستانی و آغاز زمستان. در برهان قاطع در رابطه با واژه ی یلدا چنین آمده : یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب هاست در تمام سال و در آن شب یا نزدیک به آن شب آفتاب به برج جدی تحویل می کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می باشد و برخی گفته اند شب یلدا یازدهم جدی است. یلدا تشکیل شده از چله ی بزرگ و چله ی کوچک. چله ی بزرگ از آغاز دی ماه است تا دهم بهمن که چهل روز تمام ادامه می یابد. چله ی کوچک از دهم بهمن ماه است تا بیستم اسپند و از آن جهت چله ی کوچک گویند که از شدت سرما کاسته می شود. یلدا برابر است با شب نخست جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بیست ویکم دسامبر. شب یلدا،چون طولانی ترین شب سال است ،نزد ایرانیان نحس شمرده می شود. جهت رفع این نحوست،آتش می افروختند،گرد هم جمع می شدند،خوان ویژه می گستردند و هرآنچه میوه ی تازه ی فصل ومیوه های خشک داشتند،در سفره می نهادند. این سفره جنبه ی دینی داشت و مقدس بود. از ایزد خورشید و روشنایی، برکت می طلبیدند تا زمستان را به خوبی و خوشی به سر آورند. میوه های تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره،تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت در پیش داشته باشند. تمام شب را با بیدار ماندن و روشن کردن آتش در کنار یکدیگر می گذراندند تا به خورشید یاری دهند که دوباره متولد شود و اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد. ولی آغاز دی ماه جشن بزرگ دیگری نیز بود. در ایران باستان بر هر روز نامی گذاشته بودند که برخی از این نام ها با نام ماه های سال مشابه بودند. هرگاه این روز ها در ماه هم نام خود قرار می گرفتند به مناسبت تقارن نام روز و ماه جشن به نام آن روز می گرفتند. دَذْوَ در اوستا به معنی آفریدگار وخداوند ودَدْوَ در پهلوی نیز شکل تغییر یافته ی همین واژه است. ماه دی ددوی پهلوی نیز نخستین روزش به نام اورمزد آفریدگار نامزد است که در روزگار گذشته این روز را خورروز یعنی روز خورشید نیز می گفتندو بعدا به خرم روز موسوم گشت که جشنی از جشن های ایران باستان بود. این ها همه دلالت بر تقدس و بزرگی این روز دارد که روز زادروز خورشیدشکست ناپذیر است. ابوریحان در آثارالباقیه می گوید: دی ماه و آن را خور ماه نیز می گویند. خورشید ،مهر یا میترا، همان مسیح و نجات بخش جهان از تسلط اهریمن و ادبار وی بود. هنگامی که آیین مهر از ایران در جهان متمدن کهن منتشر شد، در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی ۲۱ دسامبر را که برابربا شب آغاز دی ماه بود به عنوان روز تولد مهر جشن می گرفتند. اما در سده ی چهارم میلادی بر اثر اشتباهاتی که در کبیسه روی داد ، تولد مهر نجات بخش یا مسیحای منجی ۲۵ دسامبر واقع شد و از آن پس تثبیت شد. تا آن زمان تولد عیسای مسیح درششم ژانویه جشن گرفته می شد. اما دین اغلب رومیان و اغلب کشورهای اروپا،آیین مهر و میترا بود. به همین دلیل این جشن زادروز به ۲۵ دسامبر بازگشت. رومی ها خود واژه ی ناتالیس Natalisرا به معنی زایش و تولد داشتند. مسیحیان سریانی واژه ی یلدا را با خود به ایران آوردندواز آن زمان زمان تا کنون در ایران ماندگار شده است. البته فقط تولد میترا و هنگام زمانی آن نبود که در مسیحیت وارد شد،بلکه در واقع امروزه همه ی مسیحیان جهان،که شب تولد مسیح را جشن می گیرند وتا بامداد بلندترین شب سال را بیدار مانده و با خوردن و نوشیدن به شادی می گذراندند،همان تولد میترا،مسیحای نجات بخش ، سوشیانت را جشن می گیرند و اغلب مراسم و مناسک وآدابشان مقتبس از آیین مهر است. از همه بارزتر نوزايي هر ساله آنهاست. مرگ درختان در زمستان و تولد دوباره آنها با فصل بهار درخت را همواره به نمادي از زندگي و جاودانگي تبديل كرده و جايگاه خاصي بدان بخشيده است. انسان از قديم براي درختان وجود روان را قائل بوده است. درخت انار و خرما نيز جزو درختان بركت بخش در ايران هستند. باز هم تاكيدي ديگر بر بركت بخشي و اهميت اين درخت. اما عظمت چنار تنها دليل تقدس آن نيست. اين جوان شدن هر ساله چنار نيز قداست خاصي به آن بخشيده است. خوابي كه به تولد كوروش و فتوحات وي تعبير شد. از طرفي، انگور در اساطير ايران مظهر خون است و خون نيروي اصلي حيات. در واقع چنار مظهر شاه و تاك مظهر همسر او بوده است. علاوه بر چنار، سرو افراشته و هميشه سبز نيز جايگاه خاصي در ميان قوم آريا داشته است. گرچه سرو قداستي چون چنار نيافته اما از درختان مورد احترام ايرانيان بوده است. احترام به اين درخت با باورهاي ميترا به اروپا رفت و همچون ساير اعتقادات مهرپرستي در مسيحيت ريشه دواند تا بدانجا كه امروزه جزو لاينفك جشن سال نو مسيحيان در هر گوشه جهان گشته است. سنتي كه پس از اسلام هم ادامه يافت و هنوز هم ادامه دارد. سنتي كه بنيان آن منسوب است به پيامبر و انديشمند بزرگ ايران، اشو زرتشت. » حميد مصدق در پايان، در اهميت درخت به جاست از دو درخت مهم اساطيري ايران نيز صحبت كنيم. بنابر متن پهلوي بندهشن، اين درخت براي بازداشتن پيري بد دم است. حضرت مريم زير درخت خرمايي با ريزش خرماي آن روزه خود را گشود و در اسلام، درخت طوبي درخت مقدسي است كه در بهشت جاي دارد. بهار، مهرداد؛ از اسطوره تا تاريخ، تهران: نشر چشمه، 1381. بهار، مهرداد؛ پژوهشي در اساطير ايران، تهران: آگه، 1378. شواليه، ژان و آلن گر بران؛ فرهنگ نمادها، ترجمه و تحقيق از سودابه فضايلي، تهران: جيحون، 1382. فرنبغ دادگي؛ بندهش، گزارش مهرداد بهار، تهران: توس، 1380. برگرفته از : در حالی كه در جهان بدحجابی و بی حجابی شیوع پیدا كرده و در اثر همین كار، فساد و بی بندوباری، بسیاری از كشورهای دنیا را فراگرفته، عده ای گمان می كنند كه حجاب مخصوص دین مقدس اسلام است، در حالیكه این توهم صحیح نیست. زیرا آنچه به طور خلاصه می توان گفت آن است كه: تمام ملل و مردم جهان، زنانشان دارای حجاب بوده اند اگرچه در كیفیت پوشش فرق داشته اند. با كندوكاو در تاریخ ایران باستان و آثار بجای مانده از آن دوران كه اغلب مردم شان كیش زرتشت داشتند، چنین بدست می آید كه زنان ایران از دیرباز حجاب و اخلاق نیكو و پاكدامنیشان زبانزد همه بوده است و این حقیقت نیز روشن می شود كه با ورود اسلام به ایران، حجاب وارد ایران نشده است، بلكه بانوان ایران از قدیم الایام حجاب داشته اند. در تاریخ آمده است كه: هنگامی كه سه تن از دختران كسری شاهنشاه ساسانی را به همراه غنائم فراوان نزد عمر آوردند وی دستور داد با آوازی بلند روی آنان فریاد كشند كه پوشش از چهره برگیرند تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران بیشتر با پول زیادتری پیدا شوند. دوشیزگان ایرانی از برهنه كردن صورت خودداری كردند، و یك مشت بر سینة نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند. همچنین در جاهای مختلف شاهنامه سخن از زن نیكوی ایرانی و حجاب او به میان آمده است كه از این اشعار استفاده می شود كه زنان ایرانی از دیرباز حجاب داشته اند. اكنون به برخی از این اشعار توجه فرمائید: چنین گفت شیرین كه ای مهتران جهان گشته و كار دیده سران سه چیز باشد زنان را بهی كه باشند زیبای گاه مهی دگر آنكه فرّخ پسر زاید او زشوی خجسته بیفزاید او سه دیگر كه بالا و رویش بود به پوشیدگی نیز مُوَیش بود بدانگه من جفت خسرو بُدَم به پوشیدگی در جهان نو بُدَم بگفت این بگشاد چادر زروی همه روی ماه و همه پشت موی مرا از هنر موی بُد در نهان كه او را ندیدی كس اندر جهان نمودم همه پشت این جادویی نه از تنبل و مكر و ز بدخویی نه كس سوی من پیش از این دیده بود نه از مهتران نیز شنیده بود سخن تهمینه همسر رستم: به گیتی ز خوبان مرا جفت نیست چون من زیر چرخ كبود اندكیست كس از پرده بیرون ندیدی مرا نه هرگز كسی آواز شنیدی مرا سخن منیژه: منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده رخم آفتاب ویل دورانت دربارة حجاب زنان ایران می نویسد: در نقشهایی كه از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود این نقشها نشان می دهد كه زنان دارای حجاب، مخصوصاً با چادر بوده اند. نویسندة كتاب پوشاك باستانی ایرانیان در این رابطه می نویسد: تاریخ نویسان دربارة پوشاك آن زمان اكثراً به سكوت گذرانده اند.... با این وصف از روی برخی نقوش كه از آن زمان به جای مانده، به زنانی از این دوره بر می خوریم كه از پهلو بر اسب سوارند، اینان چادری مستطیل بر روی همة لباس خود افكنده اند و در زیر آن یك پیراهن دامن بلند، و زیر این نیز یك پیراهن دیگر بلند تر تا به مچ پا نمایان است. با این حال لباس مذهبی زرتشتیان در حال حاضر نشان دهندة وجود حجاب در دین زرتشت است. زرتشتیان دارای جامه ویژة مذهبی هستند كه هر فرد پسر یا دختر، پس از رسیدن به سن پانزده سالگی، باید آن را به تن نماید. بگونه ای كه نپوشیدن آن جامة مذهبی باعث ایجاد دیو «در وج ناسو»شمرده است. این لباس «سدره و كُشتی» نام دارد و كیفیت آن، كه می تواند پوشش كاملی برای زنان به حساب آید. تمام بدن را می پوشاند. و از نظر زرتشت بر هر یك از مرد و زن واجب است كه هنگام انجام مراسم عبادی و نیایش، سر خود را بپوشانند. بنا به گفتة مؤبد «رستم شهرزادی» پوشش زنان باید به گونه ای باشد كه هیچ یك از موهای سرزن از سرپوش بیرون نباشد ذرخرده اوستا به طور صریح چنین آمده است: «همگان نامی ز تو برگوییم و همگان سر خود را می پوشیم آنگاه به درگاه دادار اهورا مزدا نماز می كنیم» بنابراین حجاب در كیش زرتشت مانند سایر ادیان وجود داشته است و این یك ضرورت اجتماعی است كه آیینهای آسمانی به آن توجه كرده اند و مورد تأكید قرار داده اند، هرچند كه عده ای از تعالیم دینی خود سرپیچی می كنند و رو به سوی بدحجابی و بی حجابی می آورند. جشن مهرگان قدمتی به اندازه ایزد منسوب به خود دارد. بزرگان اين سرزمين به موجب جلوگيري از سست شدن اخلاقيات در جامعه و كنترل انحطاط و فحشا و همچنین استواری تفکر و اندیشه زنان و مردان ایرانی , ازدواج را یکی از مهم ترين ارکانجامعه بر شمرده اند... بقیه را در ادامه مطلب بخوانید سلام به وبلاگ شناخت ایران خوش امدید!! شما در این وبلاگ می توانید با کشور ایران بیشتر اشنا شوید. این وبلاگ در تاریخ پنجشنبه چهاردهم بهمن 1389 شروع به کار کرد امیدوارم بتونم وبلاگ مفیدی برای شناخت هرچه بیشتر ایران داشته باشم البته با کمک شما دوستان صد البته با یاری خداوند منان. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گذشته چراغ راه اینده است.



اطراف بینه سکوهای بلندی دیده می شد که در آنجا رخت می کندند. برنامه «صبح روشن» كاري از گروه معارف ، فرهنگ و جامعه، به سردبير تهيه كنندگي محمدحسن جلالي و گويندگي رضا هدايت فر ، روزهاي ادب و تعارف در ایران تا دوشنبه از ساعت 9 تا 10 پخش مي شود. در حمامهای عمومی خزینه دار که امروزه در ایران کمتر وجود دارد سنن و ی را از قدیم رعایت می کردند که بعضاً جنبه ضرب المثل پیدا کرده است. با توجه مثال تطبیقی «میزبان و رفتار» می توان تمایزات الگوهای تعارف در فرهنگ بریتانیایی و ایرانی به صورت زیر تفکیک نمود: 1 تعارف در ایران گسترده تر، پیچیده تر و فراگیرتر از بریتانیا است. می دانيم که در اروپا نيز تعزيه های مسيحی وجود دارد. آنها استدلال می کنند که تعارف در سراسر جهان دارای الگوهای ثابت و یکسانی است. برای ایرانی چنین رفتاری کاملاً خشک و بی روح و بسیار بی ادبانه و اغلب غیر قابل تحمل است. سپس تزئینات دیگری از قبیل آئینه های بزرگ قاب دار، منگله ها و دستمال های ابریشمی رنگی و زری را در دو سوی نخل می بندند و بر تارک آن جقه های فلزی از جنس فولاد و برنج و همرنگ آنها پرهای طاووس یا میوه انار می گذارند و نخل را مکانی زیبا و خوشبو می کنند. بدون وجود الگوهای آداب معاشرت، عملآ نظم اجتماعی دچار اختلال خواهد شد. میزبان رفتند داخل و حال نوبت میهمان است. با این حال مضمون اشعار درباره حال و هوای زیارت کنندگان و اشتیاق زیارت و همچنین توصیف حرم مطهر امام حسین ع و ائمه معصوم ع است نخل گردانی از جمله آئین های ویژه ایام عاشوراست که در بسیاری از نقاط کشور برپا می شود و در بعضی نقاط هم تفاوت هایی میان شیوه برگزاری این آئین با نقاط دیگر وجود دارد. الاجنبية مترجمة الموقع الافلام لمشاهدة لاين في اون ديمونا محلي تعار... منال للزواج باااارعة موقع free تعارف سكس مواقع مجاني عالمي

Views: 41

Comment

You need to be a member of Divas Unlimited Inc to add comments!

Join Divas Unlimited Inc

© 2024   Created by Diva's Unlimited Inc..   Powered by

Report an Issue  |  Terms of Service